چکیده
مسجد از دو بعد معمارى و ویژگیهاى بنایى و معنوى (پرداختن به جمالشناسى معنوى) قابل التفات و مورد بحث است. در فرهنگ دینى و قرآنى نام مسجد یادآور بندگى و کرنش در پیشگاه خداوندمتعال است. حقیقت معنوى و جمال خدا پسندانه مسجد به عنوان خانه بزرگ الهى نیز همین است.
بعد زیبایىشناسى معنوى مسجد همان انوار تابناک و بىآلایش پرستش معبود ازلى است که براى عرش نشینان پرتو افکنى مىکند، آنسان که ستارگان آسمان براى ما خاک نشینان پرتو افشانى مىنمایند. نقش اساسى مسجد در رشد و ارتقاء آرمانهاى مورد نظر اسلام نیز از این دریچه پر نور سرچشمه مىگیرد. لذا مومنان باید این بناى مقدس را از بنیه بر پایه استوار تقوا و خشنودى خداوند که مهمترین جنبههاى جمال معنوى و ثبوتى آرمانى مساجد است پى ریزى کنند. این مقاله آن گاه اوصاف ثبوتى و آرمانى مسجد از دیدگاه قرآن را به دو بخش تقسیم مىکند:
1 . کمالات علمى (نظرى) مسجد: مبنى بر آن که اساس مسجد از ابتدا، باید بر پایه تقوا و رضوان الهى گذاشته شود و آن که اهل مسجد باید دوست دار طهارت باشند.
2 . کمالات عملى مسجد: این که عبادت در مسجد باید خالصانه باشد. سپس بر تعلیم و تعلم در مسجد و لزوم پرداخت زکات از سوى مسجدیان و استفاده از لباسهاى جمیل و نظیف تاکید نموده، در مورد اوصاف سلبى مساجد مىگوید: عامران مساجد نباید مشرک باشند، مسجد نباید مایه اضرار و آسیب دیدن امت اسلامى باشد، مسجد نباید پایگاه کفر باشد، مسجد نباید مایه تفرقه مسمانان و ترصدى علیه خدا و رسول او باشد، مسجد نباید جایگاه منافق و منافقان باشد.
مقدمه
از جمله طرق و راههاى شناسایى و شناساندن هر موضوع یا مکانى، ذکر اوصاف، ویژگىها و شاخصههاى آنهاست. اوصاف و ویژگىهاى یک شىء یا مکان به دو دسته اصلى تقسیم مىشود:
1 . اوصاف ثبوتى.[1]
2 . اوصاف سلبى.[2]
براى معرفى یک مکان یا موضوع، گاه اوصاف ثبوتى آن را فقط ذکر مىنمایند و زمانى تنها اوصاف سلبىاش را؛ ولى طریق اکمل و احسن آن است که هر دو دسته صفات مورد بررسى قرار گیرد و به هر دوى آنها توجّه جدّى شود.
افزون بر آن هر یک از اوصاف ثبوتى و سلبى اشیا و مکانها را نیز مىتوان به دو دسته تقسیم نمود:
الف. اوصاف نظرى یا تئوریک.[3]
ب. اوصاف عملى یا عینى.[4]
یکى از موضوعات مهمى که مىتوان آن را از این طریق مورد بحث و بررسى قرار داد، مسجد است که خانه خداوند،[5] جایگاه پیامآوران بزرگ الهى[6] و منزلگه تقواپیشگان است.[7]
مسجد را مىتوان از دو بعد مطالعه نمود:
1 . از بعد بنا و ساختمان و ویژگىهاى معمارى.
2 . از بعد معنوى و زیبایى شناسى معنوى.
براى توصیف و شناخت مسجد این مأمن الهى، برترین راه آن است که به کلام صاحب آن یعنى به قرآن کریم گوش جان فرا دهیم و اوصاف و کمالات نظرى و عملى آن را از زبان خداوند بشنویم.
در این نوشتار جنبههاى جمال شناسى معنوى مساجد، مشخصات ثبوتى و آرمانى یک مسجد نمونه و مورد رضاى خداوند، و خصوصیات سلبى آن به عنوان آفات و مضرات از دیدگاه قرآن مورد بررسى قرار گرفته است.
اوصاف و ویژگىهاى مسجد
در قاموس فرهنگ دینى و قرآنى، هماره نام «مسجد» یاد آور بندگى و کرنش در پیشگاه خداوند متعال است. مسجد به معناى جایگاه سجده و سجده، اوج عبادت و بندگى انسان براى خداست. بدینسان حقیقت معنوى و جمال خداپسندانه مسجد به عنوان خانه بزرگ الهى، همین است. بر اساس آموزههاى وحیانى، مسجد متعلّق به ذات پاکى است که سرچشمه تمام بزرگىهاست. «وَ اَنَّ الْمَساجِدَ لِلّه فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ اَحَداً».[8]
پروردگارى که خود مسجد را بزرگ داشته، به پاسدارى از جمال و کمال معنوى و بزرگداشت آن نیز فرمان داده[9] و این مکان را مرکز پرستش خالصانه و توحید ناب قرار داده است.[10] بدین سبب است که مسجد را پایگاه عروج انسان از خاک به افلاک معرفى نموده است: «سُبْحانَ الَّذى اَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلَى الْمَسْجِدِ الاَقْصى».[11]
بُعد زیباشناسى معنوى مسجد، همان انوار تابناک و بىآلایش پرستش معبود ازلى است که براى عرشنشینان پرتوافکنى مىکند، آن سان که ستارگان آسمان براى ما خاکنشینان پرتو افشانى مىکنند.
نقش اساسى مسجد در رشد و ارتقاء آرمانهاى مورد نظر اسلام نیز از این دریچه پر نور سرچشمه مىگیرد؛ زیرا مسجد است که فراهم کردن زمینه عبادت پر حضور و خاشعانه براى آدمیان را بر عهده دارد تا آنها در این مکان مقدس، با پرداختن به نماز، ذکر و دعا، زنگارِ غفلت از دل و جان بشویند و با خداوند متعال اُنس بگیرند. بدین جهت است که ساختن، تعمیر کردن و آبادان نگاه داشتن آن جایگاهِ پر فروغ، افزون بر آن که نشان ایمان محسوب مىگردد، تنها در قلمرو صلاحیت مؤمنان خداجوى قرار گرفته است[12] تا ایشان با الهام از جوهر ایمان که خمیر مایه جانهاى پاکشان گشته، این بناى مقدس را از بنیه، بر پایه استوار تقوا و خشنودى خداوند که مهمترین جنبه جمال معنوى، ثبوتى و آرمانى مساجد است پى ریزى کنند[13] و در نتیجه، دستان ناپاکى که با گفتار و کردار بر کفر، شرک و آلودگى خویش گواهى مىدهند از عمارت آن کوتاه بماند.[14]
حضور مؤمنان خداجوى در مسجد، حضورى عاشقانه و برخواسته از محبّت سرشار آنان نسبت به مسجد است،[15] که از یک عشق فطرى و نیاز طبیعى سرچشمه مىگیرد؛ همچون رفت و آمد پرندگان به آشیانه و پناهگاه خویش؛[16] آنان به فرمان «یا بَنى آدمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[17] خود را به زینت اخلاص و فرمانبردارى از حق که اساس کمالات علمى و عملى و صفات ثبوتى ـ آرمانى یک انسان شایسته در مسجدى نمونه است، مىآرایند و براى سر دادن زمزمه عاشقانه با محبوب، نداى «وَادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّین»[18] را با جان شنیده و با تمام وجود پاسخ مىگویند. در نگاه آن بزرگواران راستین، این محبّت از عشق ورزیدن به دیگر مقدسات دینى جدایى ناپذیر است؛ زیرا عشق به مسجد و حضور در آن حلقهاى از یک زنجیر است که از چند عشق ناگسستنى و به هم پیوسته ترکیب یافته است، یعنى عشق به آفریدگار جهان، عشق به کتاب آسمانى، عشق به پیام آور بزرگ او حضرت محمد«صلىاللهعلیهوآله»، عشق به خاندان پاکش و عشق به مسجد! آرى آنان مىیابند که «مَنْ اَحَبَّ اللّهَ فَلْیُحِبُنى وَ مَنْ اَحَبَّنى فَلْیُحِبُّ الْمَساجِدَ ...».[19]
بدین منظور است که قرآن مجید آنان که دینباوران و حقجویان را از ذکر و یاد خدا در مسجد باز مىدارند و یا به هر گونه در راستاى آن گام برمىدارند را از ستم پیشهترین انسانها معرفى نموده است: « وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ اَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فى خَرابِها ...»[20] آنگاه کیفر این افراد را خِذلان و خوارى دنیا و عذاب عظیم الهى در سراى جاودانه دانسته است.[21]
پس بر ماست که در زمره پاسداران حقیقى مساجد بوده و با حضور همیشگى در آنها و به پاى داشتن فریضه نماز در صفوفى منظّم، هم پیوستگى و همبستگى خویش را در برابر همه جهانیان به نمایش گذاریم و از این راه امیدهاى واهى دشمنان پیدا و پنهان جامعه اسلامى را به یأس و ناامیدى مبدل سازیم و هم به قدر توان خویش در راستاى آبادانى و رونق ظاهرى و باطنى، مادى و معنوى این مکان مقدس مجدّانه تلاش نماییم تا تمام جمالات و کمالات معنوى و ثبوتىاش آشکار گشته و در سایهسار آن به سربلندى در این جهان و نیل به سعادت ابدى و فیوضات عظیم الهى در جهان آخرت دست یابیم. انشاءاللّه.
اوصاف ثبوتى و آرمانى مسجد
ویژگىهاى ثبوتى یک مسجد نمونه از دیدگاه قرآن، گویاى والاترین معنویت حاکم (جمال عظیم معنوى) بر این مکان مقدس مىباشد. به عبارت دیگر خصوصیات ثبوتى مساجد، همان ابعاد جمال شناسى معنوى آنهاست که به عنوان اساسىترین بنیههاى این خانه الهى محسوب مىگردند و همان طور که ذکر گردید شامل دو دسته کمالات علمى ـ نظرى و عملى مىگردد.
1 . کمالات علمى ـ نظرى مسجد
از دیدگاه قرآن، کمالات علمى ـ نظرى مسجد به شرح ذیل است:
الف: ایمان به خدا و روز قیامت
مساجد خدا را فقط کسانى آباد مىکنند که به مبدأ و معاد ایمان دارند؛ قرآن کریم مىفرماید:
«اِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الاخِرِ وَ اَقامَ الصَّلوة وَ اتَى الزَّکاة وَ لَمْ یَخْشَ اِلاَّ اللّه ...»؛ مساجد الهى را فقط کسى آباد مىکند که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نماز را به پا دارد و زکات را بپردازد و از چیزى جر خدا نترسد.[22]
براساس این آیه همه انسانهایى که با مساجد ارتباط دارند باید به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند؛ زیرا منظور از آباد ساختن مساجد در منظر قرآن، صرفا آبادى ساختمان نیست، بلکه به معناى اجتماع و شرکت در مسجد نیز مىباشد. بنابراین مشرکان نه حق حضور در مساجد را دارند، نه حق تعمیر و بناى ساختمان آن را. پس عمران و آبادى مسجد به هر شکلى که باشد، باید به دست مسلمانان مؤمن انجام گیرد. البته متولیان و پاسداران مساجد باید از بین پاکترین و بهترین افراد انتخاب شوند و دستهاى ناپاک را باید از تمام امور این مراکز مقدس کوتاه کرد.
به تعبیر دیگر آبادانى مساجد فقط روى هم گذاشتن سنگ و آجر نیست که این کار را طاغوتیان نیز انجام مىدهند، بلکه ساختنِ با اخلاص، رونق دادن آن با حضور و اجتماع نمازگزاران، زکات دادن و آن را محراب مبارزه با شیطانِ نفس و دشمنان خدا، قرار دادن مراد است.[23]
عرفا نیز گفتهاند:
«مساجد = محلهاى سجده، اعضاى بنده است که به وقت سجود بر زمین نهاده، عمارتش آن که، آن را به ادب شرع دارند و به زیور حُرمت بیارایند و هرگز پیش مخلوق از بهر دنیا بر زمین ننهند و جز خداى عز و جل را استحقاق به خود ندانند».[24]
بنابراین از آنجا که از دیدگاه قرآن و روایات، عمران و آبادى معنوى مساجد از عمران و آبادى ظاهرى آن مهمتر است، باید مسجد کانون هر گونه حرکت و جنبش سازنده اسلامى، در زمینه آگاه و بیدار ساختن مردم، پاکسازى محیط و آماده ساختن مسلمانان براى دفاع از میراث اسلام باشد.
پرسشى که در این رابطه مطرح مىشود، آن است که خداوند به دو شرط (توحید و معاد) براى عمران مساجد اشاره کرده که از اصول دین مقدس اسلام است! پس چرا قرآن به اصل سوم اعتقادى یعنى به ایمان به نبوت اشاره نکرده است؟
صاحب تفسیر نفیس کبیر، سه پاسخ براى این سؤال ذکر نموده است:
1 . مشرکان مدعى بودند که حضرت رسول«صلىاللهعلیهوآله» مسأله پیامبرى را براى دستیابى به مقام و ریاست مطرح کرده است. در این جا قرآن به نبوت اشاره ننموده تا با این عمل بیان کند که هدف اصلى رسالت، این دو اصل است نه آن چه مشرکان مىپنداشتند.
2 . در دنباله آیه به اقامه نماز اشاره شده است. در نماز، اذان، اقامه و تشهد داریم که بیانگر نبوت است.
3 . صلاة در قرآن با «ال» عهد ذکرى بیان شده است. یعنى مقصود نماز شناخته شده میان مسلمانان است که پیامبر آن را تعلیم داده است که مؤید نبوت پیامبر گرامى اسلام«صلىاللهعلیهوآله» به شمار مىرود.[25]
ب: بنیانگذارى براساس تقوا
اساس مسجد از ابتدا، باید بر پایه تقوا و رضوان الهى گذاشته شود. قرآن کریم در این باره مىفرماید:
«لَمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِن اَوَّلِ یَوْمٍ اَحَقُّ اَنْ تَقُومَ فیهِ).[26]
معمولاً در قرآن کریم هر جا سخن از مسجد به میان آمده، جنبههاى عبادى آن جلوه بیشترى دارد[27] و در بین صفات عبادى، تقواى الهى، اصلىترین پایه و مهمترین نیرو در رشد و تقویت آن شمرده شده است، زیرا مسجد به مثابه این که جایگاه عبادت و یاد خداوند جل و علا شناخته شده است و ذکر خداوند بدون تقوى و توسعه آن در درون، معناى حقیقى نداشته، بلکه عبودیت آدمى را کمرنگ یا زایل مىنماید، باید تقواى مورد رضاى الهى در آن حاکمیت داشته باشد.
قابل ذکر است که مکاتب اخلاقى از یک نظر به دو دسته کلى تقسیم مىگردند:
1 . مکاتب اخلاقى که به عمل توجّه دارند.
2 . مکاتبى که علاوه بر عمل، به نیت و انگیزه نیز توجّه دارند.
مکاتب نوع اول، تنها معیار نیکویى و روایى کردارها را حُسن فعلى مىدانند؛ برابر پندار آنها تنها کارى با ارزشتر است که ثمره و نتیجه خوبى بر آن مترتّب باشد ولى مکاتب الهى علاوه بر حُسن عمل و نیکویى کردار، توجّه کاملى به انگیزه فاعل دارند. به نظر آنها جمال و کمال افعال فقط وابسته به زیبایى و نیکویى کردارها نیست، بلکه علاوه بر آن باید در نظر داشت که فاعل با چه انگیزهاى به آن کار مبادرت مىورزد. کردار معنوى و آرمانى، آن کردارى است که هم واجد حسن فعلى بوده و هم از حسن فاعلى برخوردار باشد.[28]
در مورد مصداق آیه شریفه فوق که اصول کلى مسجد آرمانى را ترسیم نمود، میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد. عدهاى آن را مسجد قبا و برخى آن را مسجدالنبى دانستهاند. برخى نیز گفتهاند که مراد، هر مسجدى است که حاوى این ویژگى بوده و بنیان آن براى اسلام و رضاى خدا شناخته شود!
اگر مراد قرآن، تفسیر سوم باشد که شیخ طبرسى آن را در مجمعالبیان ذکر نموده است، ارتباطش با بحث، بسیار واضح و روشن خواهد بود، اما اگر دو تفسیر پیشین مدنظر قرآن باشد، معناى آن این است که قرآن کریم مىخواهد نمونه و مصداق واقعى را به عنوان الگو براى ما معرفى نماید. در واقع حکم منحصر به این دو مصداق نخواهد بود، بلکه هر مسجدى اگر خصوصیات این دو نمونه و الگو را داشته باشد، حکم درباره آنها نیز جریان خواهد داشت.[29]
قرآن کریم براى تبیین فضیلت یک مسجد آرمانى بر مساجد دیگر، تمثیل بسیار زیبایى را نیز بیان نموده، مىفرماید:
«اَفَمَنْ اَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ اَمْ مَنْ اَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فى نارِ جَهَنَّم وَ اللّهُ لایَهْدِى الْقَوْمَ الظّالِمین».[30]
در این آیه «بنیان» مصدرى است که اسم مفعول آن در اینجا مراد مىباشد و به معناى بنا و ساختمان است. «شفا» به معناى لبه چیزى و «جرف» به مفهوم حاشیه نهر یا چاه است که آب زیر آن را خالى کرده باشد. «هار» نیز به معناى شخص یا ساختمانى است که در حال سقوط است.[31]
استفهام انکارى آیه نیز در صدد بیان نکتهاى جالب است: کسى که بنیان و اساس کار خود را بر تقوا و خشنودى الهى پایهگذارى کند، بهتر است از کسى که اساس کار خویش را بر جایى پایهگذارى نماید که سیل زیر آن را شسته و هر لحظه احتمال فرو ریختن آن است.
به بیان فخر رازى، قرآن در این آیه، حق و باطل را مورد مقایسه قرار داده، مىفرماید: کسى که بنیان دینش را بر ستون محکمى که حق است، یعنى تقوى و رضوان الهى، گذاشته بر کسى که بر سستترین پایهها یعنى باطل گذاشته است، برترى دارد![32] همچنین صاحب نور الثقلین به نقل از امالى شیخ الطائفه، اَفَمَنْ اَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى تقوى را به کار دوستداران اهل بیت«علیهمالسلام» و اَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ را به کار دشمنان اهلبیت «علیهمالسلام» تفسیر نموده است.[33]
بدینسان یکى از اوصاف ثبوتى و ویژگىهاى معنوى ـ آرمانى مساجد آن است که بر اساس تقوى و رضایت الهى ساخته شده باشد و انگیزههاى غیر الهى در آن دخالت نداشته باشد.
ج: طهارتورزى حاضران
قرآن کریم در معرفى اوصاف آرمانى مسجد، طهارت اهل آن را نیز از جمله ضروریات فردى و اجتماعى دانسته، چنین مىفرماید:
« لاتَقُمْ فیهِ اَبَداً لَّمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ اَوَّلِ یَوْمٍ اَحَقُّ اَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ اَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُطَهَّرین».[34]
«طهارت» رفع پلیدىها و زشتىهاست و پلیدىها به دو دسته برونى و درونى تقسیم مىگردد؛ اکنون سؤال این است که مراد قران کدام دسته است؟
زمخشرى آراى مختلف مفسران درباره تفسیر طهارت را چنین ذکر کرده است:
1 . انصار بعد از تخلّى براى پاکیزگى، از احجار سه گانه و سپس آب استفاده مىکردند لذا این آیه وصف حال آنان است.
2 . در شب با حالت جنابت نمىخوابیدند.
3 . بعد از بول، از آب براى طهارت استفاده مىکنند.
4 . مراد، طهارت از تمام نجاسات ظاهرى است.
5 . مراد، طهارت از همه گناهان به وسیله توبه است.
6 . تطهیر، به معناى حالت پرهیز و اجتناب از گناهان[35] است.[36]
فخر رازى نیز در تفسیر آیه فوق، سه نظریه را بیان مىدارد:
1 . تطهیر از گناهان و معاصى.
2 . طهارت به وسیله آب بعد از استعمال سنگ 3. طهارت با معناى عامى که شامل هر دو قول قبلى مىشود.[37]
به نظر مىرسد حق با مفسرانى است که طهارت را به معناى عام گرفتهاند که شامل طهارت از همه پلیدىهاى برونى و درونى مىشود.
نکته مهمى که این آیه به ما مىآموزد، این است که از نظر اسلام نه تنها در صحنه عمل، طاهر بودن عملى با ارزش و کردارى پسندیده است، بلکه حتى در عرصه نظر و اندیشه نیز، مسجد دوستداران طهارت را بر سایر مساجد ترجیح مىدهد و این مطلب نهایت التفات دین مقدس اسلام را به عرصههاى نظرى نشان مىدهد. همچنین، هشدارى بلیغ براى تمام روشنفکران مسلمان است که از غوطهور شدن در منجلاب مکاتب عملگرا بپرهیزند، زیرا آن مکتبها بر این باورند که انسان فقط باید به جنبههاى عملى توجّه کند و براى زمینههاى نظرى رفتار، ارزشى قایل نیستند.[38]
2 . کمالات عملى مسجد
کمالات عملى مساجد را مىتوان حول چند محور ذیل ارایه نمود:
الف: انجام عبادت خالصانه
در قرآن کریم مسجد به عنوان معبد و پرستشگاه مسلمانان مطرح است؛ از این سخن استفاده مىشود که مسجد، جایگاه عبادت و پرستش خالصانه حق تعالى است، زیرا خداوند در ابتدا به انسان فرمان مىدهد که در مسجد حضور یابد، آن گاه از او مىخواهد که دعا و عبادت خویش را با اخلاص کامل انجام دهد:
« وَ اَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینِ...».[39]
شیخ طبرسى پنج نظر در باره این آیه بدین شرح ذکر نموده است:
1 . در نماز به طور مستقیم به قبله هر مسجد باید توجّه شود.
2 . در نماز باید به کعبه توجّه نمود و مراد از مسجد، اوقات سجود است.[40]
3 . موقع نماز به هر مسجدى رسیدیم، باید نماز را خواند.
4 . در وقت نماز، براى اقامه جماعت باید به مسجد رفت.
5 . باید در طاعات، فقط خدا را در نظر گرفت و بتها را شریک او قرار نداد.[41]
صاحب نورالثقلین اقامه وجه در آیه فوق را به نقل از عیاشى، به ائمه هدى«علیهمالسلام» تفسیر نموده است.[42]
علامه بزرگوار و عارف باللّه طباطبایى رضوان الله تعالى علیه، در تفسیر این آیه به نکتهاى ظریف اشاره مىنماید:
«وجه هر چیز، آن قسمتى است که با آن با چیزهاى دیگر روبرو مىشود؛ اقامه وجه در هنگام عبادات این است که خود را به گونهاى سازد و آن چنان حواس خود را تمرکز دهد که بتواند آن امر را به طور کامل و شایسته و بدون هیچ نقصى، امتثال کند. پس اقامه وجه در هنگام عبادت، به این است که انسان در زمان ادا و انجام آن، دلش چنان مشغول خدا باشد که از هر چیز جز او منقطع گردد».[43]
به نظر مىرسد سخن علامه از دقت بیشترى برخوردار است؛ زیرا اقامه وجه با این مفهوم، تمام مکانها در عبادت را شامل مىشود و مساجد که خانههاى خدا در زمین محسوب مىگردند به این معنا سزاوارترند. به علاوه اصل عبادت خالصانه نیز به همین مضمون و معناست، زیرا ما موظفیم هر جزئى را که از جنس اخلاص نیست، در عبادات کنار نهاده و اصل یا ناب آن را که رضاى خداوند و خشنودى اوست، در نظر گرفته و به کار بندیم.
ب: تسبیح، ذکر و یاد خدا
قرآن کریم، صریحا مسجد را جایگاه ذکر و یاد خداوند متعال معرفى نموده، مىفرماید:
« اُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِاَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ اَنَّ اللّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ اَلَّذینَ اُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ اِلاّ اَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ وَ لَو لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعٌ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدٌ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیراً...».[44]
در ارتباط با این آیات چند نکته در خور توجّه است:
1 . بر پایه سخن مفسران، این آیات اولین فرمانى است که در زمینه تشریع جهاد نازل گشته و اولین پیام آسمانى است که به مسلمانان اجازه مىدهد در برابر تجاوز و آزارهاى مشرکان قریش و هر متجاوز دیگرى به دفاع از خویش برخیزند.[45]
2 . در فرمانى که از سوى سخنورى حکیم صادر مىشود، چنان چه بنا باشد علت و راز صدور آن نیز تبیین مىگردد و مهمترین انگیزهاى که در صدور آن نقش داشته، مطرح خواهد شد.
خداوند متعال در آیات یاد شده، در بیان رمز و راز تشریع جهاد مىفرماید: اگر در ادیان الهى جهاد و مبارزه تشریع نمىشد و مؤمنان چیره و دشمنان دین مغلوب نمىشدند، در آن صورت معابد و پرستشگاهها به ویرانى مىگرایید.
3 . آرمان اساسى آنان که براى برپایى حکومت الهى تلاش و جهاد مىکنند، آن است که مظاهر پرستش خداوند یعنى ذکر، یاد و تسبیح خدا در زمین یعنى مساجد، بر پا شود و خداوند در تبیین یکى از اوصاف مسجد در این آیه مىفرماید:
در این مکان به فراوانى خداوند یاد مىشود.[46]
این امر صریحا مشخص مىنماید که نقش اولیه و بنیادین مسجد در اسلام آن است که جایگاه ذکر و یاد حق تعالى باشد و مؤمنان در آن جا با نامهاى نیکوى خداوند، وى را بخوانند و در این جایگاه مقدس است که بشر بر اساس فطرت خود، توحید و یگانگى خداوند را درک مىکند و با یاد او خود را از امواج دغدغهها و اضطرابها دور مىنماید و به ساحل آرامش و اطمینان مىرساند.
ج: پرداخت زکات
قرآن کریم در آیه «اِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الاخِرِ وَ اَقامَ الصَّلوة وَ اَتَى الزَّکاة» از برپایى نماز و پرداخت زکات به صورت توأمان سخن مىگوید و تعبیر پر نغز اَقامَ الَّصلاة را و نه اِقرَا الصَّلاة را به کار مىبرد. شاید معنایش این باشد که ذکر فقط زبانى نیست؛ بلکه باید نمازگزار با همه وجود در حال نماز باشد تا این نماز منشأ آثار مثبت و برکات بسیار در اعمال او شود که یکى از این آثار پر خیر پرداختن زکات است.
د: تعلیم و تعلّم در مسجد
پژوهشهاى تاریخى پیرامون جایگاه مسجد در میان مسلمانان نشان مىدهد که مسجد در تاریخ اسلام و به ویژه در زمان پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» و ائمه طاهرین«علیهمالسلام»، مهمترین مرکز آموزش و تعلیم و تعلّم بوده است. پس از آن در برههاى از زمان، مراکز آموزشى ویژهاى در کنار مسجد به وجود آمد که به تعلیم و تعلم افراد مىپرداختند.[47]
با استناد به سخنان و سیره عملى پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» و اهلبیت«علیهمالسلام» که مسجد کانون آموزش و مرکز فعالیتهاى تعلیمى و تربیتى بوده است، این عمل اگر خالصانه باشد، مظهر تسبیح خداوند است.
از نمودهاى تعلیم و تعلّم در مسجد، برگزارى جلسههاى پرسش و پاسخ دینى و علمى در این مکان مقدس است بدان جهت که در طول دوران اسلام، جلساتى بدین ترتیب که مسلمان بتوانند پرسشهاى خود را با پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» و ائمه «علیهم السلام» در میان بگذارند، در مسجد برگزار مىشد.[48]
صاحب تفسیر روض الجنان بر اساس حدیثى از پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» نقل مىکند که: تعلیم و تعلیم نیز تسبیح خداوند است.[49]
این امر بیانگر ارزش سترگى است که اسلام به تعلیم و تعلم داده است.
ه: زیباگرایى مسجدیان
براساس آیات قرآن در تفسیر نور الثقلین و صافى، احادیث متعددى در ذیل آیه «یا بَنى آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[50] ذکر شده است و مصادیق متعددى براى برداشتتن زینت ذکر گردیده است؛ پوشیدن لباس زیبا در نماز عیدین، نماز جمعه و هر نماز به صورت مطلق اعم از واجب و مستحب، همچنین برداشتتن زینت به ائمه«علیهمالسلام»نیز تفسیر شده است.[51]
در هر دو تفسیر ذکر شده است که امام حسن«علیهالسلام» وقتى مىخواستند اقامه نماز کنند، زیباترین لباسشان را مىپوشیدند و مىفرمودند: خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد. من خودم را براى پروردگارم زینت مىدهم و چون خدا زیبایى را دوست دارد، من هم دوست دارم زیباترین لباس را بپوشم.[52]
بنابراین پوشیدن لباسهاى نظیف و زیبا در صورتى که شکل تفاخر به خود نگیرد و از حد اعتدال خارج نشود به هنگام نماز، به ویژه در مساجد امرى ستوده است و از اهمیت والایى برخوردار مىباشد، زیرا اثر روانى مثبتى بر نمازگزاران مىگذارد و مراعات نکردن این نکته ظریف قرآنى از جانب برخى نمازگزاران در مساجد، سبب دور شدن عدهاى از این مکان مقدس مىشود.
و: حضور قلب
خرید و فروش یکى از ضرورىترین نیازهاى اجتماعى است. از آن جا که هر انسانى نمىتواند همه نیازهایش را بر آورده کند، یقینا نیاز به کار انسانهاى دیگر دارد. به این دلیل نیاز به داد و ستد کالاها پیش مىآید و به علت جاذبههاى مادى فراوان این عمل، فعالان بازارى و شاغلان حرفهاى این امور، بیشتر از دیگران در معرض خطر غفلت از یاد حق هستند.
تأکید قرآن کریم بر این نکته آن است که خرید و فروش، نمازگزارانى که به جنبههاى معنوى و آرمانى مسجد توجّه دارند را از یاد خدا غافل نمىکند.
این نکته که مسجد جایگاه حضور مؤمنان جهت ذکر و تسبیح خداوند است و خرید و فروش آنها را از این عمل پسندیده غافل نمىسازد، در دو آیه متوالى قرآن کریم ذکر شده است:
« فى بُیُوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَنْ تُرْفَع وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الاصالِ رِجالٌ لاتُلْهیهِمْ تِجارَةُ وَ لابَیْعٌ عَنْ ذِکْرِاللّه».[53]
علامه بزرگوار سید محمد حسین طباطبایى در رابطه با تفسیر آیه فوق بیان زیبایى دارد:
1 . مقصود از رفع بالا بردن قدر و منزلت مسجد، در این آیه است.
2 . راز تعظیم مسجد، صفتى است که پس از کلمه مسجد ذکر گردیده و آن بردن نام خداوند در مسجد است.
3 . رسالت اولیه و اساسى مسجد در اسلام کانون عبادت، ذکر و تسبیح خداوند متعال بودن آن است و مؤمنینى که به این نکته توجّه دارند هیچ گاه اسباب مادى مانند خرید و فروش و تجارت آنها را از این وظیفه و رسالت مهم غافل نمىکند.[54]
اوصاف سلبى مساجد
صفات سلبى یک مسجد ایدهآل الهى و مورد نظر قرآنى نیز همچون صفات ثبوتى آن به دو بخش تقسیم مىشود:
1 . صفات سلبى نظرى و علمى
تنها صفت سلبى نظرى مسجد این است که عامران مساجد نباید کافر یا مشرک باشند؛ زیرا:
اولاً: در همه دوران تاریخ ادیان، به ویژه دین مبین اسلام، مسجد خانه رفیع خداوند بوده و هست.
ثانیا: مسجد محل عبادت است، لذا بزرگداشت آن واجب است و کافران نباید در ساخت و برنامهریزى آن چه از لحاظ مادى، چه معنوى دخالت داشته باشند.
ثالثا: مشرک به حکم آیه شریفه«اِنَّمَا الْمُشْرِکون نَجَسٌ»[55] نجس است و مسجد باید از هر گونه نجاست و پلیدى پاکیزه نگه داشته شود.
رابعا: کافر و مشرک از نجاسات پرهیز نمىکند، لذا خود سبب تلویث مسجد و به ناچار منجر به بطلان عبادت مسلمانان مىشوند.
خامسا: تعمیر مسجد به وسیله کفار، منّتى بر مسلمانان است، در صورتى که مسلمانان نباید رهین منّت کافران باشند.[56]
2 . صفات سلبى عملى
اوصاف سلبى عملى مسجد را باید با توجّه به آیه شریفه ذیل فهمید:
« وَالَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَ اِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ...».[57]
خداوند متعال در این آیه شریفه، چهار صفت سلبى براى مساجد ذکر نموده است و بسیارى از مفسران نیز بر اساس آن، این صفات را برشمردهاند:
- مسجد نباید مایه اضرار و آسیب دیدن امت اسلامى باشد.
- مسجد نباید پایگاه کفر باشد.
- مسجد نباید مایه تفرقه مسلمانان و کمینگاه علیه خدا و رسول او باشد.
- مسجد نباید جایگاه منافق و منافقان باشد.
براساس مطالب پیشگفته، مسجد نمونه که تمام صفات ثبوتى و آرمانى را دارا و از صفات سلبى دور است، باید خانه توسعه و ترویج فرهنگ اسلام، منبع روشنایى و سراج منیر امت و شریعت اسلامى و جایگاه تبیین اصول ایمانى و فروع دینى باشد. همچنین باید مرکزى براى الفت و اُخوّت مسلمین قلمداد شود و از این طریق سنگرى محکم براى سد کردن توطئههاى دشمنان دین باشد.
آرى مسلمانان زیرک و اهل نیکو خصلت آن، نباید فریفته و مسحور سخنان مقدس مآبانه منافقان گردند؛ بلکه گفتار بانیان، متولیان، اعضاى سیاستگذار و اهل آن، با کردارشان باید همخوان و سازگار باشد، زیرا چنین افرادى مىتوانند انسانهاى بیشترى را به مسجد جذب نموده، اسباب هدایت و رفعت مقام معنوى ایشان را فراهم کنند و زمینهاى ایجاد نمایند که اهل مسجد فقط از خدا بترسند تا مسجد براى همیشه به عنوان پایگاهى جهت اعتلاى حق و حقیقت به شمار آید و مصون از سردمداران باطل که با حفظ ظواهرش، آن را فقط کانونى براى نیل به مطامع نامشروع خود قرار مىدهند، باشد.
نتیجه کلى آن که مسجدى صاحب تمام صفات تکاملى و آرمانى است که خود و اهلش از صفات سلبى دورى گزینند و شرایط لازم براى عزت و سربلندى اسلام عزیز را هماره فراهم آورند.
چنین مسجدى فقط اختصاص به دوران پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» نداشته، بلکه در همه زمانها و مکانها امکان پذیر است.
[1] . ویژگىهایى که یک شىء باید آن را داشته باشد.
[2] . خصوصیاتى که یک شىء باید آن را نداشته باشد.
[3] . ویژگىهایى که مربوط به اندیشه و اعتقاد است و به طور مستقیم با عمل ارتباط ندارد.
[4] . ویژگىهایى که مربوط به عمل است و ارتباط مستقیم با کردار انسان دارد.
[5] . سوره نور، آیه 36 .
[6] . المساجد مجالس الانبیاء، مستدرک الوسائل، میرزا حسین نورى، ج 3، ص 363، باب نهم از ابواب احکام المساجد، شماره 18 .
[7] . المساجد بیوت المتقین، همان، ص 362 .
[8] . سوره جن، آیه 18 .
[9] . سوره نور، آیه 36 .
[10] . سوره جن، آیه 18 .
[11] . پاک و منزه است خدایى که شبى بنده خود را از مسجد الحرام به مسجد الاقصى سیر داد. سوره اسراء، آیه 1 .
[12] . سوره توبه، آیه 18 .
[13] . سوره توبه، آیه 109 .
[14] . سوره توبه، آیه 17 .
[15] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 3، ص 482، باب 3 از ابواب احکام المساجد، روایت 4 .
[16] . مستدرک الوسایل، میرزا حسین نورى، ج 3، ص 361، باب 3 ، روایت 14 .
[17] . اى فرزندان آدم! زینتهاى خویش را نزد هر مسجد برگیرید. سوره اعراف، آیه 31 .
[18] . و خدا را در حالى که دین خویش را براى او خالص کردهاید، بخوانید. سوره اعراف، آیه 29 .
[19] . هر کس خدا را دوست دارد پس به من نیز محبت مىورزد و هر کس مرا دوست دارد پس باید مساجد را نیز دوست بدارد. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نورى، ج 3، ص 355، باب 1 از ابواب احکام المساجد، روایت 2 .
[20] . و چه کسى ستمکارتر از آن که مردم را از ذکر نام خدا در مساجد منع مىکند و در خرابى آن تلاش مى کند. بقره، 114.
[21] . سوره بقره، آیه 114 .
[22] . سوره توبه، آیه 18 .
[23] . رحیم نوبهار، سیماى مسجد، ص 14 ـ 18 .
[24] . رساله قشیریه، ص 25 ـ 24، دانشگاه تهران، شرح دکتر یوسفى، 1344 .
[25] . فخر رازى، تفسیر کبیر، ج 16، ص 9 .
[26] . همان مسجد قبا که بنیانش از ابتدا بر پایه تقوا تأسیس شده است براى این که در آن اقامه نماز کنى، سزاوارتر است. سوره توبه، آیه 108 .
[27] . سوره توبه، آیات 109 ـ 108 .
[28] . مقاله عیناللّه خادمى، مسجد آرمانى از منظر قرآن، دو ماهنامه دینى، فرهنگى و اجتماعى مسجد، سال یازدهم، شماره 61 ، ص 34 ـ 35 .
[29] . طبرسى، مجمع البیان عربى، ج 5 ، ص 72 ـ 73 .
[30] . آیا کسى که بنیان مسجدى را بر اساس تقوا و رضاى خداوند بر نهاده است بهتر است یا کسى که بنایى بر پایه سستى در کنار سیل بسازد که او را ویران ساخته به آتش دوزخ بیفتد و خدا هرگز ستمکاران را هدایت نخواهد کرد. سوره توبه، آیه 109 .
[31] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 8 ، ص 141 .
[32] . فخر رازى، تفسیر کبیر، ج 16 ، ص 197 .
[33] . هویزى، نورالثقلین، ج 2 ، ص 268 .
[34] . سوره توبه، آیه 108 .
[35] . این حالت سبب از بین رفتن گناهان سابق و دورى از گناهان جدید مىشود.
[36] . زمخشرى، کشاف، ج 2 ، ص 113 .
[37] . عین اللّه خادمى، مسجد آرمانى از منظر قرآن، دو ماهنامه دینى، فرهنگى و اجتماعى مسجد، سال یازدهم، شماره 61، ص 37 ـ 38 .
[38] . همان، ص 38 ـ 39 .
[39] . سوره اعراف، آیه 29 .
[40] . منظور همان اوقات نماز است.
[41] . طبرسى، مجمع البیان عربى، ج 4 ، ص 410 ـ 411 .
[42] . هویزى، نورالثقلین، ج 2، ص 17 ـ 18 .
[43] . طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان عربى، ج 8، ص 102 با اندکى تلخیص.
[44] . سوره حج، آیات 39 و 40 .
[45] . طبرسى، مجمع البیان عربى، ج 7 ، ص 87 .
[46] . سوره حج، آیه 40 .
[47] . احمد چلبى، تاریخ التربیة الاسلامیة، ترجمه محمد حسین ساکت تاریخ آموزش در اسلام، ص 40 ـ 45 .
[48] . عمر بن شبّه، تاریخ المدینة المنوره، ج 2 ، ص 567 .
[49] . خزاعى نیشابورى، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن، ج 14 ، ص 155 .
[50] . سوره اعراف، آیه 31 .
[51] . هویزى، نورالثقلین، ج 2، ص 18 و فیض کاشانى، تفسیر صافى، ج 2 ، ص 189 ـ 190 .
[52] . میزان الحکمه، ج 2، ص 76 ، ح 2463 .
[53] . سوره نور، آیات 36 و 37 .
[54] . طباطبایى، سید محمدحسین، المیزان عربى، ج 15 ، ص 126 و 142 .
[55] . سوره توبه، آیه 28 .
[56] . رازى، تفسیر کبیر، ج 16، ص 7 همچنین مقاله عین اللّه خادمى، مسجد آرمانى از منظر قرآن، دو ماهنامه دینى، فرهنگى اجتماعى مسجد، سال یازدهم، شماره 61، ص 40 ـ 41 .
[57] . سوره توبه، آیه 107 ؛ جهت مطالعه شأن نزول رجوع کنید به: طوسى، تبیان، ج 5، ص 297 ـ 298، زمخشرى، کشاف، ج 2، ص 309 ـ 310، میبدى، کشف الاسرار، ج 4، ص 210 ـ 211، فخر رازى، تفسیر کبیر، ج 16، ص 194 ـ 195، فیض کاشانى، صافى، ج 2، ص 374 ـ 378، مکارم شیرازى، ناصر، نمونه، ج 8، ص 134، طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان عربى، ج 9، ص 389 ـ 390 .